محل تبلیغات شما
‌ من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی چه کرده‌ام که مرا از خودت نمی‌دانی؟ مرا نگاہ! که چشم از تو بر نمی‌دارم تو را نگاہ! که از دیدنم گریزانی من از غم تو غزل می‌سرایم و آن را تو عاشقانه به گوشِ رقیب می‌خوانی! هزار باغِ گل از دامن تو می‌روید به هر کجا بروی باز در گلستانی قیاسِ یک به یڪِ شهر با تو آسان نیست که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی سجاد_سامانی

همدیگروازدست میدیم....

کامل نیستم....اماکامل میشوم....

اگررفتی چرابعدازتوعمرم سرنمی آید....

تو ,نگاہ ,مرا ,گلستانی ,قیاسِ ,یک ,نگاہ که ,بهتر از ,بروی باز ,هر کجا ,کجا بروی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ما هسته ی پنهان تماشاییم انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد